جدول جو
جدول جو

معنی مجرگ فرمودن - جستجوی لغت در جدول جو

مجرگ فرمودن(شَ گُ ذَ تَ)
به بیگاری واداشتن. کسی را به قهر و جبر به کار بی مزد واداشتن:
چنین گفت هارون مرا روز مرگ
مفرمای هیچ آدمی را مجرگ.
ابوشکور (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 278). و رجوع به مجرگ شود
لغت نامه دهخدا
مجرگ فرمودن
بکار مفت وا داشتن کسی را جبرا: چنین گفت هارون مرا روز مرگ مفرمای هیچ آدمی را مجرگ. (ابوشکور)
فرهنگ لغت هوشیار